تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان انجمن ادبی مولانا سنگان و آدرس anjomanmolana.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
دل بدو دادند ترسایان تمام
خود چه باشد قوت تقلید عام
پیروان حضرت عیسی دل به سخنان وزیر فریبکار دادند در حقیقت تقلید عوام دارای اساس قابل دیدن هست
مسایل السلوک
مولانا در این بحت به تقلید عوامانه میپردازد مراد از پیروی عام بیسوا ی نیست
بلکه تقلید دور از عقلانیت است در این گروه از هر قشری هستند و غالبا تقلید کورکورانه از افرادی اتفاق می افتد
که در موضوعات تابع احساس هستند تا تفکر
-------------------------------------------------------------
در درون سینه مهرش کاشتند
نایب عیسیش میپنداشتند
با تمام وحود عاشقش شدند و محبت وی در ذات انان جای گرفت
تا حدی که وی را جانشین سیدنا عیسی پنداشتتد
مسایل السلوک
محبت افراطی دروازه های اندیشه را مسدود میکند
ساده لوحی قربانی تزویر می شود انسان کامل تمامی افعال اومبتنی بر اندیشه این هدیه بزرگ الهی است
--------------------------------------------------
او بسر دجال یک چشم لعین
ای خدا فریاد رس نعم المعین
وزیر در حقیقت مانند دجال اخر زمان بود پروردگارا از شر این مکاران ما را در پناه خویش جای ده
مسایل السلوک
انسان منافق مانند دجال است دجال فتنه ایست که در اخر زمان انسانها بدان گرفتار میگردند و چنان این ازمون خطرناک است
که حضرت رسول فرمودند دعا کنید هنگام وقوع ان زنده نباشید
او دارای یک چشم است و دنیا را به تصرف می اورد
مگر مکه م مدینه را
تا انکه مهدی ع ظهور نماید و عیسی ع از اسمان فرود اید و ان فتنه شکست می خورد
وزیر منافق در حقیقت شبیه دجال است زیرا انگونه عمل می نماید
---------------------------------------
صد هزاران دام و دانهست ای خدا
ما چو مرغان حریص بینوا
پروردگارا این دنیا و زرق و برق ان هزاران دام و طعمه است و ما ناقصین نیز مانند مرغ گرسنه اسیر دام ان
مسایل السلوک
انسان حریص بواسطه نقصان اندیشه گرفتار تعلقات میگردد دام و دانه های فراوان در غالب مقام شهرت و ثروت و تعصبات قشری....
گرفتاری و دام دنیاست
-------------------------------------------
دم بدم ما بستهٔ دام نویم
هر یکی گر باز و سیمرغی شویم
خدایا هر نفس و هر لحظه گرفتار فتنه و دام جدیدی هستیم
حتی اور در بالاترین مقام های معنوی باشیم و تمثیلا پرنده باز و سیمرغ باشیم
مسایل السلوک
انسان تا اخرین لحظه حیات گرفتار شیطان و بندهای دنیایی است و هر چه مقام بالاتر ازمون سخت تر
گویند روزی شخصی شیطان را ملاقات کرد در حالی که چند ریسمان داشت
سوال کرد اینها چبست
گفت اینها دام هاست این برای بایزید بسطامی و این یکی برای ابوالحسن خرقانی و به همین ترتیب نام بزرگان را عنوان نمود
ان شخص سوال کرد
پس طناب و دام من کجاست
شیطان گفت تو نیاز به دام نداری زیرا خودت دنبال من هستی
---------------------------------------------------
میرهانی هر دمی ما را و باز
سوی دامی میرویم ای بینیاز
بار الها هر لحظه ما را از گرفتاری نفس محافظت می کنی
ولی مجددا ما بدان طرف می رویم ای بی نیاز مطلق
مسایل السلوک
یک امر بسیار مهمی که انسان همیشه باید معترف بدان باشد عنایت ذات بی چون خداست زیرا عاملان دام همیشه همراه و در نفس شریر ماست
لذا باید خدای لطیف و علیم را به استعانت طلبید زیرا بدون لطف او قادر به حفاظت ایمان نخواهیم بود
-------------------------------------------
ما درین انبار گندم میکنیم
گندم جمع آمده گم میکنیم
در این بخش هنر مولانا در بیان تمثیل هر موضوع هنر نمای میکند
میفرماید
مثلا در انباری پر گتدم ماحصل زحمت کشاورزی به علل تمام انها را از دست بدیم
مسایل السلوک
مهمترین بخشی که اکثرا انسانها گرفتارند عدم حفاظت و نگهداری اعمال حسنه است
اغلب ما عبادات و اجرای فرامین را خوب پایبندیم
اما با عدم مراقبت تمام انها را حبطه میکنیم خداوتد در قران فرمود
الحسنات یذهبن السیات
حسنات گناهان را نابود میکند
و عکس قصیه
حبطت اعمالهم
خیلیها اعمال خویش را با بدیها نابود میکنتد
---------------------------------------------------
مینیندیشیم آخر ما بهوش
کین خلل در گندمست از مکر موش
ما از عقلانیت مدد نمیگیریم که علت کمبود گندم های وجوت از جیست در حالی که این نقصان محصول از حیله و مکر موش وجودمان است
مسایل السلوک
انسان صاحب اندیشه در درون خویش خلوت می نماید و از خود سوال مینماید چرا عده ای هم نوع ما بنام اولیا خدا صاحب کرامت و بزرگی شدند و هنوز من در جلسه اول بندگی مردودم
اگر منصفانه تعقلی داشته باشیم متوجه خواهیم شد عامل اصلی ان تسلیم شدن به وسوسه ها و تردیدهای درونی مان است
----------------------------------------------
موش تا انبار ما حفره زدست
و از فنش انبار ما ویران شدست
موش نفسانیت تا انبار حسنات ما نفوذ کرده است و از ترفندهای او مخزن اعمالمان سوراخ شده است
ان هنگام که وسواس شیطانی و افعال نغسانی در ضمیر انسان شروع به تاز و تاز نماید مطمعنا ذخیره معنوی از بین خواهد رفت
------------------------------------------
اول ای جان دفع شر موش کن
وانگهان در جمع گندم جوش کن
لذا با عنایت به معرفت در خصوص قدرت نفسانیت لازم است از ابتدا برنامه ای جامع و دقیق برای مبارزه و دفع موش شیطانی مان داشته باشیم
پس از ان اقدام به ذخیره توشه معنایی نماییم
مسایل السلوک
در عرفان تدبیر این مهم به شاگردی انسان کامل و دادن دست ارادت به وی و سپردن تربیت روحانی خویش به ان مرد خداست
پیامبر فرمودند
ایمانهایتان را تجدید نمایید
و تجدید ایمان به گفتن کلمه
لااله الا الله
محمد رسول الله است
--------------------------------------------
بشنو از اخبار آن صدر الصدور
لا صلوة تم الا بالحضور
سید عالم بعنوان اولین معلم بشریت در راستای کمال انسانی فرمایشات گهرباری فرمودند
و در خصوص نماز فرمودند
نمازتان کامل و تمام نگردد مگر به حضور قلب
نماز اولین و والاترین دستور خداوند برای بندگی و معراج انسان ان هنگام حقیقتش درک خواهد گردید که نمازگزار در اجرای وظیفه حضور قلب داشته باشد
و این امکان نخواهد یافت مگر به اجرای دقیق مقدمات و موخرات ان
-------------------------------------------
گر نه موشی دزد در انبار ماست
گندم اعمال چل ساله کجاست
مولانا از مخاطب میخواهد تا از خودش پرسشی داشته باشد
و اینکه اگر در وجود ما نفس و شیطان لانه نکرده پس چرا اعمال چهل ساله ما در رفتار و کردار و پندارمان نمودی نداشته
نه اینکه مومن دارای علاماتی است اگر به حقیقت فاعل شریعت هستیم
پس چرا از کرامت انسانی در ما نشانی نیست
سعدی میفرماید
تو کز محنت دیگران بیغمی
نشاید که نامت نهند ادمی
به همین یک مورد از فرمایش حضرت سعدی سیری در خودمان داشته باشبم
ایا به حقیقت اندوه و گرفتاری انسانهای دیگر ما را بیقرار کرده ؟
منصفانه در خلوت خویش ان وظیفه الهی و انسانی تعریف شده در شریعت چه مقدار در زندگی ما اثر گذاشته
و تمام این نقایص از انجام افعال بدون حضور قلب و عدم باور است
----------------------------------------
ریزهریزه صدق هر روزه چرا
جمع میناید درین انبار ما
باید دنبال این راز بود که چرا هر روز توفیق اعمال صادقانه میابیم و انرا را وارد قلبمان می نماییم
اما انبار حسنات ما خای میگردد
لذا یک جای کار ایراد دارد
مسایل السلوک
دلیل اینکه این همه عبادت ما موحب صفای سیرت و نورانیت اعمال نمیگردد چیست؟
و جوابی کامل تر از این نیست که علت بیماری درونی ما از عدم مهار نفس اماره است و گام سپردن در مسیر شیطان
---------------------------------------
بس ستارهٔ آتش از آهن جهید
وان دل سوزیده پذرفت و کشید
مولانا مثالی میفرماید
چقدر جرقه های اتش از برخورد سنگ چخماق پدید می اید و دل ما مجذوب ان میگردد و موجب اشتعال ان میشود
مسایل السلوک
هدف مولانا اینست
اعمال صالحه مانند جرقه های اتش وارد ذات ادم میشود و از استمرار ان ثبات ایمانی و صفای درونی ایجاد میگردد
و نهایتا مانند شعله تبدیل به نورانیت و موجب هدایت است
و این مهممشروط به عدم جولان نفس اماره در شخص است
------------------------------------
لیک در ظلمت یکی دزدی نهان
مینهد انگشت بر استارگان
اما نفس و شیطان شبیه یک دزد در کمین نشسته
مترصد ورود به ضمیر مومن هستند تا ان شعله های ایمانی را با گذاشتن انگشت بر روی ستارگان و شراره های افعال الهی باعث خاموشی ان گردند
---------------------------------------
میکشد استارگان را یک به یک
تا که نفروزد چراغی از فلک
وظیفه شیطان و نفس اماره نابودی جرقه های ایمانی در وجود مومن هست
لذا در انجام وظیفه خویش با سلاح وسوسه و تلقینات مفسده مانع روشنایی معنوی فرد میگردند
-------------------------------------
گر هزاران دام باشد در قدم
چون تو با مایی نباشد هیچ غم
مولانا بعد کنکاش نقش شیطان و نفس به نامیدی حاصله در ضمیر فرد پایان میدهد
و ما را متوجه حضور خاقی مهربان و توانا مینماید
خداوندا با وجود هزاران دام ظلمانی گسترده در مسیر بندگی هیچ غمی نیست
زیرا ذاتی چون تو در همه احوال با بندگان هست
تو خدایی و قدرت مطلق و مهربانتر از مادر
لذا با داشتن معبود مقصودی همانند تو در طوفانهای بلا هیچ یاس و ناامیدی نیست
--------------------------------------
چون عنایاتت بود با ما مقیم
کی بود بیمی از آن دزد لءیم
------------------------------------------
هر شبی از دام تن ارواح را
میرهانی میکنی الواح را
پروردگار
هر شب هنگام خواب ارواح ما را از جسم مفارقت میدهی
و لوح ذهن ما را پاک از تمام نقش ها و خواطر مینمایی
مسایل السلوک
پیامبر فرمود
النوم اخوه الموت
خواب برادر مرگ است با مرگ انسان از زندان جسم رها میشود و این تجربه یعنی مفارقت روح و جسم هنگام خواب برای همه اتفاق می افتد
فرد خوابیده گذر زمان و غم و اندوه و شادی حاصله از جسم را تا لحظه بیداری فراموش مینماید
-------------------------------
میرهند ارواح هر شب زین قفس
فارغان نه حاکم و محکوم کس
هر شب هنگام خواب ارواح انسانها از قفس جسم ازاد میشوند و در واقع از احکام شرعی و گفتار و داستانهای موجود در زندگی روزمره بی خبر میشوند
مسایل السلوک
خداوند کریم در ایه۴۲ سوره زمر اینگونه میفرماید
----------------------------------
شب ز زندان بیخبر زندانیان
شب ز دولت بیخبر سلطانیان
مولانا مثل همیشه بخاطر درک بهتر موضوع مثال تکوینی می اورد
فردی که در زندان به سر میبرد هنگام خواب از موقعیت سخت خویش فراموش میکند
و همچنین یک حاکم در خواب از وضعیت حکومت و زمام امور دور میشود
-----------------
نه غم و اندیشهٔ سود و زیان
نه خیال این فلان و آن فلان
فرد خوابیده به سود و زیان فکر نمیکند و اندیشه هیچ کس حتی نزدیکان وی در خاطرش نیست
و در واقع تمام حواس قطع میشود
------------------------------
حال عارف این بود بیخواب هم
گفت ایزد هم رقود زین مرم
اما اولیا خدا در بیداری حالات افراد خوابیده را دارا میباشند
انسان صادق در تمامی حالات خویش از قید جسمانیت رها است و این مهم بواسطه غلبه ولی خدا بر غرایز نفسانی و شهوانی است
مسایل السلوک
حضرت مجدد الف ثانی میفرماید
در بیداری در عرش سیر میکنم مقام پیامبر و انبیا و اهل بیت و صحابه و اولیا را در ملکوت میبینم
هر گاه اراده کنم در ملکوتم و گاها بدون اراده خود را در محضر خدا در عرش می یابم
سند از مکتوبات امام ربانی جلد اول نامه اول
قران در حکایت اصحاب کهف بدین مهم اشاره دارد
در سوره کهف ایه ۱۸
ایه مبارک در قسمت دوم
قسمت دوم این ایه مبارکه تایید خواب و مفارقت از جسم اولیا در حالیکه دیگران فکر میکنند بیدارند
این حالت در عرفان مراقبه نام دارد
وَتَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَذَاتَ الشِّمَالِ وَكَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا
و (اگر به آنها نگاه میکردی) میپنداشتی بیدارند؛ در حالی که در خواب فرو رفته بودند! و ما آنها را به سمت راست و چپ میگرداندیم (تا بدنشان سالم بماند). و سگ آنها دستهای خود را بر دهانه غار گشوده بود (و نگهبانی میکرد). اگر نگاهشان میکردی، از آنان میگریختی؛ و سر تا پای تو از ترس و وحشت پر میشد!
------------------------
خفته از احوال دنیا روز و شب
چون قلم در پنجهٔ تقلیب رب
حال اولیا این محرمان درگاه الهی چنان است که نسبت به تعلقات دنیادر شب و روز همانند انسان خوابیده است و مانند قلم در تصرف حضرت حق
مسایل السلوک
عارف در عالم فنا چنان در مشیت الهی تسلیم میشود که هیچ اختیاری از خویش ندارد تمام هستی او در تصرف تقدیر معبود حقیقی است
این مقام حالت عارف حقیقی است
------------------------
آنک او پنجه نبیند در رقم
فعل پندارد بجنبش از قلم
مثال زیبای مولانا در اثبات بی اختیاری عارف در حرکات و سکنات
میفرماید
شما یک قلم را در نظر بگیرید اگر کسی دست نویسنده را نبیند فکر میکند جنبش قلم از خودش هست
لذا کسی که قادر به دیدن و معرفت حق نیست
نمی تواند افعال اولیا را باور نماید که از خودشان نیست در حالیکه مردان اسمانی هیچ جنبشی در سکنات انان نیست مگر به اذن الهی
--------------------
شمهای زین حال عارف وا نمود
عقل را هم خواب حسی در ربود
اگر مردم به زندگی عرفان نگاهی عمیق داشته باشند
خداوند شمه ای از حقیقت توکل و زیبایی تسلیم به درگاه خداوند را نشان انان داده است
شاید انان هم از ارامش حال و زندگی اولیا تغییری در خویش ایجاد نمایند
ولی متاسفانه چنان در زندگی حسی و مادی غرق شده اند
لذا بخودشان زحمت اندیشه در حالت انان را نمیدهند
توضیح
اگه از خودمان سوالی منصفانه داشته باشیم
چرا بزرگانی مانند عطار و حامی و ندوی
به تالیف کتب در شرح حال بزرگان پرداختند مگر هدفی غیر از شرح حالات ایشان به جهت تشویق و ترغیب مردمان است
اللهم انی اسلک معرفتک
-------------------------
وز صفیری باز دام اندر کشی
جمله را در داد و در داور کشی
بار پروردگارا
تو ذاتی قدرتمندی هستی که با یک امر نفخت فیه من روحی
ارواح را به جسم ها وارد میکنی
و به تبع ان جسم و روح را در عالم محسوسات قرار میدهی
--------------------
فالق الاصباح اسرافیلوار
جمله را در صورت آرد زان دیار
خداوند بزرگ مانند شکافتن تاریکی شب در هر بامداد ارواح را به اجسام بشریت وارد می نماید
مسایل السلوک
ایه فوق ایه ۹۶ سوره انعام استو حسن انتخاب مولانا در تفهیم بهتر ادعای مذکور
او ذاتی است که صبح را در انتهای تاریکی شب به قدرت کامله خویش قرار داده
انسان باید تفکر کند روح موجود در کالبد انسان از کجا امد و به محض ورود به جسم وظایف مادی وی در دنیای محسوسات اغاز میگردد
--------------------
روحهای منبسط را تن کند
هر تنی را باز آبستن کند
ارواح منبسط و ازاد در ازل پراکنده اند و حضرت خالق انها را به نوبت در دایره هستی ماده به جسم ها وارد میکند
مسایل السلوک
جسم خاکی به محض ورود روح عظمت و شرف پیدا میکند و این قدرت روحانی است که انسان خاکی را در کسب کمالات مادی و معنوی همراهی مینماید
تعقل در این حقیقتهای موجود در نیل به معرفت و تعالی معنایی فرد موثرترین است
متاسفانه نبود اندیشه و غرور و نفسانیت باعث تعلل میشود
---------------------
اسپ جانها را کند عاری ز زین
سر النوم اخ الموتست این
حضرت حق
روح ها را هنگام خواب از اسب تن جدا می نماید و این حقیقت راز حدیث خواب برادر مرگ هست
مسایل السلوک
مولانا این همه تاکید بر حقیقت روح دارد به جهت بیداری انسان و اندیشه در ذات روحانیت فرد هست
روح در هنگام خواب با جسم به کمترین اتصال میرسد و تمام حواض ظاهره قطع میشود
--------------------------------
لیک بهر آنک روز آیند باز
بر نهد بر پایشان بند دراز
---------------------------------------
تا که روزش واکشد زان مرغزار
وز چراگاه آردش در زیر بار
اما ان حداقل اتصالی که در خواب هست
بدین واسطه است که هنگام روز و به وقت بیداری روح ها کاملا به بدن برگردد
لذا پایبند جهت عدم اتصال قطعی از روح بر جسم میبندد
------------------------
کاش چون اصحاب کهف این روح را
حفظ کردی یا چو کشتی نوح را
مولانا با حسرت برای همه از درگاه خداوند میخواهد که
ایکاش این روح همانند اصحاب کهف به درجه کمال میرسید تا همیشه مورد محبت و حفاظت خداوند قرار میگرفت و یا همچون کشتی نوح ع در اوج طوفان که کل کاینات را گرفتار کرده بود در حراست ذاتش بود
والله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین
------------------------
تا ازین طوفان بیداری و هوش
وا رهیدی این ضمیر و چشم و گوش
تا به تبع ان خداوند
تمامی اعضا و جوارح روحی و جسمانی فرد را از طوفانهای عالم بیداری محافظت کند
مسایل السلوک
در قانون جزا و عقاب هر شخصی انفرادی یا مورد عنایت خاص قرار میگیرد یا مورد عقاب
انسان در عالم بیداری گرفتار عملکرد خویش است امروز گرفتاران روحی و جسمی اگر عمیق تامل کنند علت ان را در عدم رفتار و عملکرد نادرست خویش میابند
در قانون الهی
فرمانبران واقعی درگاهش همیشه در کنف عنایت وی هستند ذات وی همچون اصحاب کهف ایشان مورد تایید خویش قرار میدهد
اذکرونی اذکرکم
فرمود. یادم کنید تا یادتان نمایم
رابطه خالق و مخلوق متقابل است گر چه عنایت او به نافرمانان هم رسیده ولی محبت وی خاص است به دوستان و برگزیدگان در دنیا و اخرت
------------------------------
ای بسی اصحاب کهف اندر جهان
پهلوی تو پیش تو هست این زمان
ای بسا همانند اصحاب کهف کنار شما زندگی نمایند و در جهان هستند مقربان که یک چشم بر هم زدن از وی غافل نیستند
مسایل السلوک
هر گوشه گمان مبر که خالیست
شاید که پلنگ خفته باشد
اولیای خدا در هر لباسی هستند شاید کنار ما
مردان و زنان اسمانی به صفای دل و گذشت و عبادت خالصانه است
انانی که بر صفات نابهنجار غالب شدند
و ایثارگرانه زندگی میکنند
نوع دوم مقربان مظلومان و معلولان و مریضان روحی و حسمی هستند
گاها در کنار ما معلولی است که عنایت حق در زندگی ما بواسطه وجود وی هست
----------------------------------
یار با او غار با او در سرود
مهر بر چشمست و بر گوشت چه سود
اصحاب غار تمام هستی با انان همراه بود
هم غار و هم یار
غار انان را محافظت میمرد خورشید درست و به مقدار نیاز می تابید
و فرشتگان انان را جنبش مهربانانه میدادند اما ما بعلت غفلت حسمانی و دنیایی از حالشان بی خبریم
و مهر عدم اگاهی و درک انان بر چشم و گوشمان زده شده
نظرات شما عزیزان:
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 15
بازدید هفته : 268
بازدید ماه : 485
بازدید کل : 14276
تعداد مطالب : 125
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
|
![]() |
|
||
![]() |
![]() |
![]() |
